داستان ما از 15 سال پیش و از اونجایی شروع شد که برای گذروندن وقت شروع کردیم به یادگری کد نویسی که بشه باهاش سایت ساخت. اوایل، برام یه کار لذت بخش بود (الانشم هست) ولی یهو به خودم اومدم دیدم دوروبریام دارن با پول دادن حالمو بهتر میکنن و دارم براشون سایت میزنم.☺
هیچ وقت حاظر نیستم اون کارای اویه رو جایی نمایش بدم (از نظر من افتضاح بودن).☻
یه چیزی هم باید بگم که اون موقع دسترسی به آموزش و داداش گوگل زیاد رو بورس نبود، یه کتاب HTML بود که هیچ وقت نشد تا آخر بخونمش. خلاصه یواش یواش تکنولوژی طراحی پیشرفت کرد و خداروشکر منم یه تکونی خوردم و رفته رفته تجربم بیشتر شد و همینطورم درآمدم.
به گفته دوستام : نونی که وردپرس برای من داشت واسه کسی نداشت
به نظرم اصلش همین درامده بود. به مرور اعتمادها بیشتر شد و تنهایی از پس کارها بر نمیومدم. اینجا بود که فرهاد و محمد اومدن به کمکم و شدیم به تیم سه نفره.
یکی گرافیکش خوب بود و یکی دیگه هم خوب بلد بود با مردم ارتباط برقرار کنه.
از اون موقع تا حالا دوستای زیادی اومدن و رفتن، ما هم ازشون کلی چیز باحال یادگرفتیم. البته کلی چالش رو با هم از سر گزروندیم.
به نظرم هر اتفاقی که توی این چند سال برای من و دوستام افتاده یه درس بزرگ بوده که نمیشه تو هیچ کلاسی اونو یاد گرفت.
تو دوران کرونا هم که خیلی چیزا تغییر کرد ولی این ماجرا باعث نشد از کارکردن عقب بمونیم.
همیشه سعی تجارت هوشمند بر اینه که بتونیم همه موارد رو با بیان ساده تر وکاربردیتر به مخاطبمون (مشتریها و افرادی که باهاشون در ارتباطیم ) انتقال بدیم.(قلمبه سلمبه حرف نزنیم).
بزودی لیست تمام افراد رو براتون میزایم تا با همه و پشت پرده تجارت هوشمند بیشتر آشنا بشید.